روز ۱۹اسفند ۱۳۶۳، دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران، طی اطلاعیهیی تشکیل رهبری نوین سازمان مجاهدین، مسعود و مریم، و انقلاب نوین مردم ایران را اعلام و معرفی نمود. این سرآغاز یک تحول کیفی در اندیشه و مناسبات درونی مجاهدین و ورود زنان مجاهد به سطح رهبری بهمنظور آزاد کردن و استخراج حداکثر پتانسیل برای سرنگونی رژیم آخوندی بود؛ تحولی که با عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین نامیده میشود.
در کتاب اسلام زنان و برابـری درباره این تحول آمده است:
از هنگامی که مبارزه برای سرنگونی رژیم آخوندی شروع شد، زنان پیشتاز ایران در آن وسیعاً حضور یافتند. شرکت فعال آنها در همه عرصههای مبارزه و فداکاری بینظیرشان، هم در پیشروی مقاومت و هم در ارتقاء موقعیت زن ایرانی تأثیر شگرفی بر جای گذاشت. در این دوره دهها هزار زن مجاهد و مبارز(حدود یکسوم از صد و بیست هزار شهدای مجاهد خلق) در رویارویی با دیکتاتوری مذهبی جان باختند.آنها بهخصوص در شکنجهگاههای رژیم خمینی،حماسههای بزرگی آفریدند که در تاریخ جنبش ایران بینظیر است.
بعد از شهادت اشرف، که مریم رجوی او را مادر عقیدتی خود و دیگر زنان مجاهد مینامد، مجاهدین خلق ایران در جمعبندی چهارمین سالگرد مقاومت انقلابی،با این سؤال کلیدی روبهرو شد که «چرا در سازمان مجاهدین خلق ایران (بهعنوان سازمان محوری مقاومت)، سطح مسئولیت زنان سه مدار پایینتر از مردان باقی مانده است؟ یعنی در حالی که زنان بهطور گسترده در تمامی صحنههای مقاومت حضور دارند و همچنین با توجه به اینکه مجاهدین به برابری زن و مرد بهعنوان یک ارزش آرمانی معتقدند و در عمل هم به ظاهر هیچ مانع و محدودیتی برای ارتقای زنان وجود ندارد، پس چرا زنان ما در چنین حدی متوقف شدهاند؟».
مریم رجوی در همین رابطه در سخنرانی اسلام زنان برابری میگوید:
«این سؤال بسیار قابل توجهی بود و به همین خاطر بحث و بررسی زیادی روی آن شد. در بررسی این مسأله و در پی یافتن راهحلی برای آن به یک راهحل جدید رسیدیم. ما نمیتوانستیم فقط روی یک پا حرکت کنیم. ما نیاز به تحولی داشتیم که این ذهنیتها را بشکند و باور تازهیی را در زنان جاری کند. مسعود، راهحل را از بالا و به صورت شرکت زن در رهبری میدانست و عدهیی با او همعقیده بودند. برخی هم همچنان راهحل را از پایین و در شرکت بیشتر زنان در امور اجرایی میجستند. این مسأله ذهن مرا زیاد مشغول کرده بود. از سالها قبل، شاید از زمانی که مبارزه سیاسی را شروع کردم، به اینکه چگونه راه رهایی زنان گشوده خواهد شد، میاندیشیدم. بهنظر من این موضوع خواه ناخواه به مسأله ذهنی هر زنی تبدیل میشود، هر چند که بهخاطر سنگینی و پیچیدگیاش، دیر یا زود از آن روبگرداند. به هرحال، اکنون مسأله بهصورت یک بحث جمعی در سطح یک جنبش بزرگ مقاومت مطرح شده بود و من ضرورتهای آن را از جهات مختلف احساس میکردم. راهحلی که در برابر ما قرار داشت، در یک کلام، راهگشایی بهصورت جهش کیفی از طریق شرکت زن در رهبری بود. بلافاصله این سؤال مطرح شد که آیا زنی که چنین مسئولیتی را به عهده بگیرد، وجود دارد یا نه؟ وقتی مرا کاندیدای بهعهدهگرفتن این مسئولیت کردند، سنگینی مسئولیت و تصمیمگیری در مورد آن برایم بسیار سخت و طاقتفرسا بود. آنهم سازمانی که چنگ در چنگ با مهیبترین استبداد مذهبی حاکم بود. ولی یک چیز تردیدهایم را از بین میبرد: اینکه بهطور واقعی میدیدم که خارج از ذهن خودم و بهخاطر الزامات جنبش مقاومت، میبایست این قدم برداشته شود. یعنی برای پیش رفتن، باید به این ضرورت پاسخ میدادیم. انگیزش حرکت بر اساس ضرورت خارج از خود فرد، در آن زمان جرقه اندیشه جدیدی را در ذهن من مشتعل کرد. اینکه اگر من از خودم شروع کنم جواب سخت است ولی اگر از واقعیت بیرون و مسئولیتی که هست شروع کنم دیگر باید بهرغم همه سختی آن جواب، مثبت داد. بعدها در طول تجربه رویارویی با اندیشه مبتنی بر تبعیض جنسی و مردسالار بهعنوان ایدئولوژی حاکم در طول تاریخ، به ما ثابت شد که رهایی از اسارت چه برای زنان و چه برای مردان جز با دینامیسم خارج از خود و انگیزشهای نوین انسانی میسر نیست. علاوه براین، در جریان نشستهای چندماهه، حس کرده بودم که رهایی زنان و آزاد شدن انرژیشان و رهایی خودم در گرو پذیرش همین مسئولیت است. در عمل چیزی اتفاق افتاد که هیچکدام از ما نمیتوانستیم آن را حدس بزنیم».
مریم رجوی در کنفرانس بینالمللی روز جهان زن در سال ۱۳۹۱ضمن توضیحی درباره انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین گفت:
انقلاب درونی مجاهدین تحول و انقلاب، شورشی است علیه یک دیکتاتوری قرون وسطایی که بر زنستیزی و صدور تروریسم و بنیادگرایی متکی است.
یک زمان اسپارتاکوس علیه بردهداری، شورش و قیام کرد، یک زمان در همین فرانسه تودههای انقلابی زنجیرهای فئودالیته را درهم شکستند و در این زمانه ما علیه بنیادگرایی اسلامی، بهمثابه بزرگترین تهدید صلح و دموکراسی در جهان امروزبهپاخاستهایم. همان بلیه شومی که معضل ملتهای خاورمیانه و شمال آفریقا و حتی جوامع غربی است و همه جنبههای ستم و سرکوب علیه زنان را در افراطیترین صورت در خود فشرده کرده است.
مریم رجوی در بخش دیگری از همین سخنرانی با اشاره به ایدئولوژی زنستیز خمینی گفت:
در این ایدئولوژی، همچنین زنان، تحت سلطه بودن و اتکا به مردان و درجه دو بودن خود را منطقی و طبیعی میدانند. در نتیجه زن خصلتی جدا از انسانیتش مییابد. خصلت شیئی که با فایده کالاییاش برای دیگران سنجیده میشود. به عبارت دیگر، زن نیز در اسارت همین نگرشی است که به خودش دارد. آنچنان که سیمون دوبوار گفته است: «زنان، زن زاده نمیشوند، بلکه به زن تبدیل میشوند». در حقیقت، رابطه زن و مرد از طبیعت انسانی آنها اکیداً فاصله میگیرد.یعنی نه زن خود را انسانی برابر میبیند، نه مرد زن را انسانی برابر میداند.
مریم سرچشمه شکوفایی در سازمان مجاهدین خلق ایران
مریم رجوی پاسخ حقیقی به ضرورت مبارزه با ارتجاعی بود که زنستیزی از ویژگیهای ماهیت آن بود. حاکمیت چنین رژیمی بهطور قانونمند زنان را در مقیاسی گسترده به صفوف مقاومت انقلابی و سازمان پیشتاز آن یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران جلب نمود. با مریم این حضور گسترده نقش خود را در بالاترین مدار رهبری مقاومت نیز برعهده گرفت و سازمان مجاهدین و تمامی مقاومت ایران را وارد دوران نوینی از شکوفایی نمود.
مریم رجوی از سال ۱۳۶۴تا ۱۳۶۸در موضع همردیف مسئول اول قرار داشت. تولد ارتش آزادیبخش ملی ایران، مقابله با ماشین جنگی و جنگ خانمانسوز خمینی، تصویب طرح صلح شورای ملی مقاومت، عملیات آفتاب، چلچراغ و سرانجام فروغ جاویدان، مرهون این دوران از حیات مبارزاتی سازمان مجاهدین است.
مریم رجوی مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران
قرار گرفتن مریم رجوی در موضع همردیف رهبری، اثبات کرد که این تصمیم درستی بوده است. آثار رهاییبخش این تصمیمگیری به امری بدیهی و خارج از ذهن تبدیل شده بود.
مریم رجوی در ۲۶مهر۱۳۶۸از سوی مسعود رجوی بهعنوان مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران معرفی گردید. هنگام معرفی مسئول اول جدید سازمان، مسعود رجوی گفت:
«با قرار گرفتن مریم در موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران، انقلاب ایدئولوژیک درونی سازمان به اوج بلوغ و کمال شایسته خود میرسد و سرچشمه خیرات و برکات بسا عظیمتری برای مجاهدین و خلق محبوبشان میگردد. بگذار قید و بندهای استثماری تماماً در هم بشکند و نسیم جامعه بیطبقه توحیدی که در دل و بر مزار هر مجاهد خلق حک شده به هر سو بوزد و فضای عطرآگین رهایی را بشارت دهد».
مریم رجوی در سال ۱۳۶۶با تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران، جانشینی فرمانده کل ارتش آزادیبخش را عهدهدار شد و ظرف ۲سال ارتش آزادیبخش ملی را از یک نیروی پیادهنظام به یک ارتش زبده زرهی ـ مکانیزه تغییر داد. مسئولیتپذیری شگفت او مسعود رجوی را قادر ساخت تا در موضع مسئول شورای ملی مقاومت و فرمانده کل ارتش آزادیبخش، مسئولیتهای خطیر مقاومت را به پیش ببرد.
کشف مهم مریم رجوی برای آزادسازی انرژیهای انسانی
مریم رجوی تا سال ۱۳۷۲که در موضع مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران و جانشین فرماندهی ارتش آزادیبخش ملی ایران انجام وظیفه کرد انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین را به مدارهای نوینی بالغ نمود. رشد جهشآسای کادرهای مجاهدین اعم از زن و مرد، و افزایش تصاعدی مسئولیتپذیری آنان از دستاوردهای مریم رجوی در این دوران میباشد.
امروز ۵۲درصد از اعضای پارلمان مقاومت که بیش از ۵۰۰عضو دارد زنان هستند. اکثر فرماندهان ارشد ارتش آزادیبخش ملی، از زنان ذیصلاحند. در سازمان محوری مقاومت، شورای مرکزی، تماماً از زنان ذیصلاح مجاهد تشکیل شده و آنها هژمونی یکدست و تمامعیار را در سازمانی که جدیترین مسئولیتهای مقاومت را عهدهدار است به شایستگی اعمال میکنند و یک تجربه طولانی پشت سردارند.
این امر در سازمان مجاهدین چگونه اتفاق افتاد؟
پیشتر به ضرورت قرار گرفتن یک زن در موضع رهبری اشاره کردیم حال میخواهیم ببینیم مریم رجوی چگونه و با اتکا به کدام تئوری به این ضرورت پاسخ گفت و یک انقلاب فراگیر در اندیشه و عملکرد مجاهدین ایجاد کرد.
مریم رجوی در یکی از کتابهای خود به نام «زنان، نیروی تغییر» این انقلاب فراگیر را «آرمان پیشرو» مینامد و در توصیف آن میگوید:
«ما از یک رهبری صحبت میکنیم که محصول عنصر شکوفاشده انسانی است و خودش نیز بر روابط انسانی متمرکز است. این شورش بزرگی است علیه مردسالاری و فرهنگ عقبماندهیی که باید نفی شود. به همین دلیل وقتی در جنبش مقاومت، زنان مواضع رهبریکننده را برعهده گرفتند، این تغییر برای ما فقط یک جابهجایی مدیریتی نبود، بلکه فراتر از آن هدف، نفی ساز و کار مبتنی بر تبعیض جنسی بود. چنین نبود که مردان پستهایشان را ترک کنند تا زنان در همان پستها جایگزین شوند و همان مناسبات را با همان شیوهها اداره کنند. چنین نبود که زنان پا در جای پای مردان بگذارند یا در کلوپ مردان پذیرفته شوند. خیر، اصل موضوع این بوده و هست که روابط کهنه مبتنی بر بینش مردسالاری کنار زده شود و جای خود را به روابط انسانی بدهد. حضور زنان در رهبری، مردان را حذف نکرد و سبب انفعال یا افت آنها نشد. به عکس، آنها را از بندهای فرهنگ مردسالار که بر ذهنها، ارادهها و عاطفههایشان پیچیده شده بود، رها کرد. آنها تجربههای خود را به زنان منتقل کردند و از آنان که افقهای تازهیی را گشوده بودند، بسیاری چیزها را آموختند. پس ما به رهبری زنان اینگونه نگاه میکنیم: یک آرمان پیشرو انسانی.
مجاهدین به این کشف مهم رسیدند که اگر بخواهند در مقابل استبداد مذهبی بایستند باید با تمامی آثار ایدئولوژیک و فرهنگی بنیادگرایی مبارزه کنند. در یک کلام، ما دیدیم که زدودن اندیشه جنسیتگرایی انرژی عظیمی از درون این مقاومت آزاد میکند و دینامیسم شگفتی برای جهش به جلو فراهم میکند که سرچشمه تواناییهاست. این دگرگونی، اشاره میکنم: اولین تغییر، حضور فعال زنان در رهبری جنبش مقاومت و مواضع تصمیمگیری در سطوح مختلف بود. پروسه طولانی مبارزات زنان، زمینهساز این تحول بود. اما نقطه عزیمت آن ضرورت سرنگونی ملایان بود. جان باختن هزاران زن مجاهد خلق در مبارزه با این رژیم در دهة۱۳۶۰گواهی داد که همین زنان شایسته رهبری هستند و بدون نقش آنها، جنبش مقاومت راه به جلو باز نخواهد کرد».
مریم رجوی ـ «جهش» تنها با «تعهد» امکانپذیر است!
مریم رجوی خود با پایبندی مطلقش به آموزههایی که از دل دهها سال مقاومت و نبرد انقلابی بهدست آمده توانسته است سازمان مجاهدین خلق و ارتش آزادیبخش ملی را گام بهگام و سانتیمتر به سانتیمتر بسازد و پیش ببرد و آن را بهسلاح و ابزاری مقتدر و کارا در نبرد انقلابی برای سرنگونی فاشیسم مذهبی حاکم که بیرحمترین و غدارترین دیکتاتوری ضدبشری تاریخ معاصر است تبدیل کند که از باد و باران و توفان حوادث سهمگین گزندی نیابد. راز عبور سرفرازانه این مقاومت از گذرگاههای هولناک این ۱۵سال اخیر، پایبندی و ایمان اعضای این مقاوت به آموزههای مریم رجوی و بهکار بستن این آموزهها بوده است.
مریم رجوی درباره معنای ژرف تعهد میگوید:
«نقطه آغاز جهشهای عظیم، تعهد است. در زمانهیی که جهان اسیر بیتعهدی است، در زمانهیی که کرامت انسان را به مسلخ میبرند، در دوران تلاشی اخلاقی و اجتماعی کشورمان ایران، در دوران فروپاشی ارزشها، تعهد ما بهآزادی، به انسانیت و بهمجاهدت، سرمایه ماست. تعهدات ما، رمز استحکام، پویایی و رویان بودن این جنبش و حافظ ارزشهایی است که برای آن جنگیدهایم».
راستی اگر «تعهد» بهمعنای مریمی آن راهنمای عمل مجاهدین نبود، جهشهای عظیم مجاهدین و مقاومت ایران طی همین سالهای اخیر که هر کدام در زمان خود ناممکن مینمود، هرگز محقق نمیشد. ناممکنهایی همچون:
- خروج از لیست تروریستی آمریکا و اروپا
- اجتماعی کردن و جهانی کردن جنبش دادخواهی و مطرح شدن قتلعام۶۷در بالاترین مراجع و ارگانهای بینالمللی
- حفظ موجودیت فیزیکی و سیاسی و یکپارچگی تشکیلاتی سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش در زیر خردکنندهترین فشارهای نظامی و سیاسی و تروریستی، از مهیبترین بمبارانها، بیرحمانهترین محاصره غذایی و دارویی و پزشکی و جنایتکارانهترین تهاجمات زمینی و حملات موشکی و اقدامات تروریستی، طی ۱۴سال با حداقل خسارات انسانی.
- خروج سازمانیافته، جمعی و پیروزمندانه مجاهدین اشرفی با حفظ ساختار تشکیلاتی از زندان «لیبرتی» به آلبانی، در میان آتش و خون و انواع مخاطرات و توطئهها در زیر دید و سیطره رژیم،
- هدایت و سمت و سو دادن تحرکات و اعتراضات و قیام مردم ایران برای نیل به آزادی.
تحقق این ناممکنها، سخن مریم رجوی را به ایمان تبدیل میکند که: «میتوان و باید رژیم ولایت فقیه را سرنگون کرد و میتوان و باید آزادی ایرانزمین را بهدست آورد و یک جمهوری آزاد و برابر برپا کرد.»
تربیت نسلی از زنان برای به دست گرفتن مسئولیتهای کلیدی
مریم رجوی بر اساس اعتقاد عمیق به جنبش برابری زن و مرد و قرار گرفتن زنان در نقشهای کلیدی، از همان ابتدا خود را وقف این آرمان کرد. بر اساس دیدگاه روشن او شکستن طلسم نابرابری، بدون یک جهش ممکن نبود. بنابراین او در یک تحول ساختارشکن، برای زنان راه مسئولیتپذیری و کسب تخصصها و توانمندیها در همه زمینهها را باز کرد. زیرا ایمان داشت حضور زنان در رهبری، عامل ماندگاری و هم دینامیسم شکوفایی سیاسی و فرهنگی جنبش مقاومت است. او اعتقاد دارد وقتی زنان در مواضع تصمیم گیرنده قرارگیرند، یک بستر واقعی برای مبارزه عمیق با بقایای فرهنگ مردسالاردر افکار و مناسبات تمام جنبش، اعم از زن و مرد فراهم میشود و صفوف مقاومت از افکار ارتجاعی و بهرهکشانه پالایش میکند.
در دومین سالگرد معرفی مریم رجوی بهعنوان مسئول اول، وی فهیمه اروانی را بهعنوان جانشین مسئول اول معرفی کرد. انتخاب فهیمه اروانی به این سمت پیشتر در نشست شورای مرکزی مجاهدین، نظرخواهی و به اتفاق آراء تصویب شده بود. فهیمه اروانی علاوه بر سمت جانشینی مسئول اول، مسئولیت شورای مرکزی مجاهدین را نیز به عهده گرفت.
همچنین پس از قرار گرفتن فهیمه اروانی در موضع مسئول اول سازمان، انتخاب مسئول اول به یک سنت ترقیخواهانه تبدیل شد و هر دو سال یک بار، مسئول اول جدیدی انتخاب و معرفی گردید. این مسئولین اول عبارت هستند از:
- شهرزاد صدر سال ۱۳۷۴
- مهوش سپهری سال ۱۳۷۶
- بهشته شادرو سال ۱۳۷۸
- مژگان پارسایی سال ۱۳۸۰
- صدیقه حسینی سال ۱۳۸۴
- زهره اخیانی سال ۱۳۹۰
ـ زهرا مریخی سال ۱۳۹۶
مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت
در سال۱۳۷۲شورای ملی مقاومت که متشکل از سازمانها و شخصیتهای برجسته اپوزیسیون ایران است در اجلاس سالانه خود، مریم رجوی را بهعنوان رئیسجمهور برگزیده شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران برگزید. مصوبه شورای ملی مقاومت، توسط مسئول شورا (مسعود رجوی) در اجلاسیه آن قرائت شد:
مصوبه ۶شهریور۱۳۷۲شورای ملی مقاومت ایران:
ماده ۷اصلاحی، منضم، به فصل اول برنامه دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران.
مصوبه به اتفاق آراء اعضاء حاضر در اجلاسیه شورا، تصویب شد. مقام ریاستجمهوری دموکراتیک اسلامی ایران برعهده خانم مریم رجوی خواهد بود.
۱ـ تعیین زمان مناسب اعلام این مصوبه برعهده مسئول شوراست.
۲ـ بهمحض تصدی ریاستجمهوری در ایران خانم مریم رجوی از کلیه مسئولیتهای سازمانی خود، استعفا خواهد کرد.
۳ـ دوره ریاستجمهوری ایشان، پس از تصویب ریاستجمهوری جدید، در مجلس مؤسسان، و قانونگذاری ملی و انتخاب رئیسجمهوری جدید ایران پایان مییابد.